
مکانیسم بی پایان ماشه روی متولدین 50 و 60
اصغر عبدلی-نگاه کویر
مکانیسم ماشه، اسنپ بک، فعالشدن تحریمهای قبل از برجام یا هر چیز دیگری که اسمش را بگذاریم؛ اینها واژگانی هستند که در ماههای اخیر نقل مجالس و ورد زبانهاست. از بزرگ و کوچک تا معلم و مهندس. هر کسی که میخواهد قیافهای بگیرد، شنیدههای خودش از این جریان را واگویه میکند.
بلای جدیدی که در حال نازلشدن است، سایهاش چند ماهی است که بر سر اقتصاد ایران سنگینی میکند؛ ولی هنوز بسیاری از مردم حقیقتش را نمیدانند. مثل توفانی است که آرامش و سکوتی قبل از خود دارد؛ ولی تبعاتش از مدتها قبل هویداست. سایه و روشن دارد. عوارض و علایم و دردهای قبل و بعد. ولی بسیاری از مردم که چه عرض کنم حتی مدیران ردهبالا هنوز داستان را جدی نگرفتند و موضوع برایشان خام است و هنوز بهقولمعروف داغ هستند!
فعال شدن آن، میتواند پیامدهای اقتصادی ویرانگری برای ایران داشته باشد؛ از سقوط ارزش ریال و جهش تورم گرفته تا رکود در تولید و افزایش بیکاری. پیشبینیها حاکی از سناریوهای مختلفی است که در بدبینانهترین حالت، اقتصاد را با تورم بالای ۹۰ درصد و رشد منفی ۳ درصد مواجه میکند. با این حال، در حالی که آثار این تهدیدات در بازارها مشهود است، برخی مدیران همچنان بر بیاهمیت بودن آن اصرار دارند؛ رویکردی که خود بر نگرانیها میافزاید. نسل شصت: نسلی که از کودکی «سوخته» متولد شد
اما چرا تمرکز بر نسل شصت؟ این نسل، که در دهههای ۱۳۶۰ شمسی متولد شدند، خود داستانی از فراز و نشیبهای اقتصادی و اجتماعی ایران معاصر هستند.آنها حاصل سیاستهای تشویقی فرزندآوری در دوران پس از انقلاب، شاهدان و قربانیان دو جنگ تحمیلی و تحریمها از اولیه تا کنون بودند.اولین لایه های لمس تحریم ها را در این نسل میتوان دید . اما این نسل شاید دهها تجربه اجتماعی دیگر را در زندگینامه خود دارند که هر کدام به تنهایی از اسنپ پک و ماشه سخت تر بدوه اند.
چالشهای این نسل از همان بدو تولد آغاز شد
کودکی در صف: کمبود خدمات بهداشتی و درمانی، شیرخشک، پوشک و داروهای ضروری، بخشی از خاطرات کودکی بسیاری از شصتیهاست. مدارس دو، سه و حتی چهار شیفته شدند و کیفیت آموزش به دلیل تراکم جمعیت دانشآموزی افت کرد.
نوجوانی در جنگ و حسرت: دوران نوجوانی و جوانی این نسل با سایه جنگ، موشکبارانها و تحریمهای شدید گره خورده بود. حسرت یک نوشابه خارجی یا یک کالای وارداتی ساده، بخشی از خاطرات آن دوران است.
دانشگاه و رقابت نفسگیر: ورود به دانشگاه برای این نسل، خود یک ماراتن نفسگیر بود. تراکم بالای داوطلبان در مقابل ظرفیت محدود دانشگاههای دولتی، رقابت را نه بر سر کیفیت، بلکه بر سر «داشتن صندلی» در دانشگاهها قرار داده بود.
اشتغال؛ ابرچالش: پس از سالها تحصیل و گذراندن کنکورهای سخت، بسیاری از شصتیها با چالش بزرگ بیکاری یا یافتن شغلی متناسب با تحصیلات خود روبرو شدند. این موضوع نه تنها بر وضعیت اقتصادی آنها، بلکه بر شکلگیری شخصیت و اعتماد به نفسشان نیز تأثیر گذاشت.
ازدواج و مسکن؛ رویاهای دور: بالا رفتن سن ازدواج، افزایش تقاضا در بازار مسکن و دشواری تامین هزینه زندگی، ازدواج و تشکیل خانواده را برای این نسل به چالشی بزرگ تبدیل کرد.
بحران طلاق و آسیبهای اجتماعی: همزمان با افزایش ازدواجها، نرخ طلاق نیز در میان این نسل رشد قابل توجهی داشت. همچنین، سختیهای اقتصادی و اجتماعی، زمینه را برای بروز آسیبهای اجتماعی و اعتیاد نیز فراهم کرد.
کاهش زاد و ولد و سونامی سالمندی: اکنون که این نسل در سنین باروری هستند، به دلیل شرایط اقتصادی و اجتماعی، یا تمایلی به فرزندآوری ندارند یا به یک فرزند اکتفا میکنند. این روند، زنگ خطری برای آینده جمعیت کشور و «سونامی سالمندی» در دهههای آینده است که این نسل باید با آن روبرو شود.
حالا تصور کنید نسلی که از کودکی با کمبودها، جنگ، تحریم و نوسانات اقتصادی خو گرفته، با پدیدهای چون «مکانیسم ماشه» و بازگشت گسترده تحریمها روبرو شود. این دیگر «حسرت یک نوشابه» نیست؛ این شروع فشار بسیار مضاعف بر قشر متوسط، طبقه کارگر و فقیر جامعه است.این همان «لمس روزانه» است که نسل شصتیها تجربه کردهاند. هر روز با افزایش قیمتها، کاهش ارزش پول ملی، نگرانی از دست دادن شغل، و دشواری تامین نیازهای اولیه روبرو بودهاند.
حالا فعال شدن مجدد تحریمهای گسترده، این چرخه معیوب را تشدید خواهد کرد. با وابستگی بالای اقتصاد به نفت، یعنی هرگونه اختلال در صادرات آن، ضربه مهلکی به کل کشور وارد میکند. در سایه محدودیت منابع ارزی، افزایش هزینههای واردات کالاها و مواد اولیه، گرانی کالاها ، کاهش قدرت خرید خانوار و تورم فزاینده تشدید میشود و این بار، تورم نه تنها رکوردها را میشکند، بلکه هر هفته رکورد جدیدی ثبت خواهد کرد. تحریمها دسترسی به تجهیزات صنعتی، فناوریهای نوین و مواد اولیه را محدود میکنند و صنایع مختلف، از خودروسازی گرفته تا صنایع کوچک و متوسط، با فشار شدیدی روبرو خواهند شد که منجر به کند شدن چرخه تولید و افزایش بیکاری میشود و احتمال بسیار زیاد ایرانیها در سفر، تجارت و تبادلات بینالمللی با مشکلات بیحد و حصری روبرو خواهند شد و دنیا درها را به روی ایران به سادگی باز نخواهد کرد.با وجود تمام نگرانیها و تلخیهای تجربهشده، اما آینده نسل شصت لزوماً در هالهای از ابهام باقی نمیماند. کلید آرامش و رفاه در میانسالی و کهنسالی این نسل، در گرو سیاستگذاریهای هوشمندانه و اجرای قاطعانه آنهاست.
اگر اقتصاد کشور بتواند از وابستگی شدید به نفت فاصله گرفته و به سمت ثبات، کنترل تورم، ایجاد اشتغال پایدار و جذب سرمایهگذاریهای مولد حرکت کند، اگر سیاست های غلط و گاه سلیقه ای جای خود را به حمایت از سرمایه های این نسل بدهد ، اگر فردای این نسل را امروز درک کنیم و برای تامین نیازهای آتی آنها برنامه مدون و اجرایی داشته باشیم ، میتوان چشمانداز روشنی را برای این نسل متصور شد و امید داشت نسلی که تقریبا بیش از 50 درصد عمرش را با سختی و حسرت و آرزو از دست داده در ادامه زندگی تجربه های لذت بخشی را داشته باشد و برای تحقق این مهم، نیاز است که مدیریت اقتصادی مدبرانه، حمایتهای هدفمند و استفاده از ظرفیتهای این نسل، در اولویت قرار گیرد.
نسلِ پنجاه و شصت در طولِ چهار دهه، از کودکیِ خوشبین تا بزرگسالیِ پرِ چالش، تجربهای از حقوقِ پایمالشده یا کمرونق را همراه دارد. آنها همچنان به آینده چشم دوختهاند و میخواهند صدای خود را در جامعه شنیده ببینند.
مکانیسم ماشه اگر چه پیامدهای بسیاری ممکن است داشته باشد ، اما ماشه واقعی بی توجهی به حقوق واقعی و شهروندی و استفاده از ثروت های ملی در مسیر رانت و رانت بازی و یا حمایت از سیاست های شگست خورده و غیر کارشناسی است . امروز زمان خردورزی است و ایران عزیزمان می تواند از دل این طوفان ها ، همانند هزاران طوفان و دوره تاریخی دیگر سربلند بیرون آید.
دیدگاه / پاسخ
موارد مرتبط
محبوبترین مطالب
مجموعه ها
خبرنامه
با عضویت در خبرنامه از جدیدترین اخبار روز مطلع شوید!