حالت شب
  • Sunday, 08 December 2024
اتفاق تلخ و ناامیدکننده‌ای که برای پژمان جمشیدی افتاد

اتفاق تلخ و ناامیدکننده‌ای که برای پژمان جمشیدی افتاد

 سریال «آفتاب‌ پرست» به کارگردانی برزو نیک‌نژاد از 27 تیرماه در نمایش خانگی منتشر شد و دوشنبه‌شب پس از 15 قسمت، به پایان رسید. «باخانمان»، «دودکش2»، «دردسرهای عظیم» و... آنقدر مخاطب داشتند که برزو نیک‌نژاد بتواند خودش را به‌عنوان یک سریال‌ساز موفق مطرح کند. نیک‌نژاد که در سینما هم فیلم‌های قابل دفاعی مانند «ناخواسته» و «دوزیست» را ساخته بود حالا شانسش را در شبکه نمایش خانگی جست‌وجو می‌کرد.

اتفاق تلخ و ناامیدکننده‌ای که برای پژمان جمشیدی افتاد

فضایی که هم بازتر از تلویزیون بود و هم می‌توانست یک موقعیت تازه برای کسی باشد که به‌دنبال تجربیات تازه است. در آفتاب‌پرست برای اولین بار شاهد زوج جمشیدی و حمیدرضا آذرنگ هستیم. این سریال پس از «ساخت ایران 2»، دومین سریال نیک‌نژاد در مدیوم نمایش خانگی است. برزو نیک‌نژاد که پیش از این در دو فیلم «لونه زنبور» و «دوزیست» با پژمان جمشیدی همکاری کرده بود، بار دیگر برای نقش اصلی «آفتاب پرست»، سراغ این ستاره محبوب سینمای کمدی رفت و حمیدرضا آذرنگ نیز به عنوان مکمل او، بازی در نقش یکی  دیگر از شخصیت‌های اصلی این سریال را بر عهده گرفت. این مجموعه کمدی با چه کیفیتی به پایان رسید و نقاط ضعف و قوت آن چه بود؟ در این مطلب از روزنامه خراسان همراه ما باشید 

قصه‌ پرماجرای «جمال پورشه»

اتفاق تلخ و ناامیدکننده‌ای که برای پژمان جمشیدی افتاد

سریال «آفتاب پرست» ماجرای دو رفیق به نام‌های «جمال» و «منوچ» را روایت می‌کرد که به دلیل ساده‌لوحی‌ و حماقت‌های‌شان درگیر ماجراهایی می‌شدند. هویت جعلی «جمال» و سادگی خبرنگاری به نام «مهری گیرایی» باعث شد او به عنوان قهرمان مبارزه با فساد و حامی مردم مشهور شود و با مفسدان اقتصادی در بیفتد. «آفتاب پرست» شروع پرماجرایی داشت و در ادامه نیز با ریتم تند و پراتفاقی پیش رفت، در نتیجه می‌توانست عموم مخاطبان را سرگرم کند، اما کیفیت شوخی‌ها و قصه سریال اجازه نمی‌داد «آفتاب پرست» از یک مجموعه کمدی سرگرم‌کننده فراتر برود. بعضی اتفاقات سریال مانند اشتباه گرفتن شخصیت «جمال» به عنوان یک فرد خلافکار با یک فرد خوب و خوش‌سابقه، ایده جدیدی نبود، شوخی‌های دوپهلوی نیمه جنسی  بسیاری از لحظات کمدی «آفتاب پرست» را شکل می‌دادند و اتفاقات غیرمنطقی آن هم مخاطب را ساده فرض می‌کرد.

پایانی با چاشنی پلیس و گروگان‌گیری

اتفاق تلخ و ناامیدکننده‌ای که برای پژمان جمشیدی افتاد

با توجه به روندی که «آفتاب پرست» از ابتدا طی کرد و ماجراهایی که در طول سریال به صورت ساده و سرسری پیش آمدند، در پایان نیز منتظر اتفاق ویژه‌ای نبودیم. در قسمت آخر، سر و ته قصه با اتفاقاتی مانند گروگان‌ گرفتن مادر «جمال» و پدر «منوچ» توسط «افشار»، درگیری دار و دسته «شهروز» با افراد «افشار»، افشای فسادهای مالی او، سر رسیدن پلیس و دستگیری مجرمان جمع شد و قصه «آفتاب پرست» به پایان رسید. همان طور که اشاره کردیم با توجه به کلیت سریال، انتظار پایان‌بندی غافلگیرکننده‌ای را نداشتیم و لو رفتن «افشار» و دستگیری او نیز قابل پیش‌بینی بود.

بازی بازیگران

اتفاق تلخ و ناامیدکننده‌ای که برای پژمان جمشیدی افتاد

بار کمدی «آفتاب پرست» روی دوش شخصیت «جمال» (پژمان جمشیدی) بود. جمشیدی کمدین محبوب و بامزه‌ای است، بنابراین حضور او در موقعیت‌های بسیار ساده نیز با شیرینی‌هایی همراه بود و طنازی‌های او سریال را نجات می‌داد. هرچند که بعضی لحظات بازی پژمان جمشیدی، شباهت‌هایی با بازی او در سریال «زیرخاکی» یا «خوب، بد، جلف: رادیو اکتیو» داشت، اما روی هم رفته این بازیگر موفق شد شخصیت «جمال» را آن‌طور که باید یعنی ساده، بی‌عرضه و بی‌اراده ترسیم کند. حمیدرضا آذرنگ نیز به عنوان شخصیت «احمق‌تر»، مکمل مناسبی برای جمشیدی بود و بازی متفاوتی در این سریال داشت. همچنین الهام اخوان در نقش دختر منفعت‌طلب قصه، بازی خوبی داشت. غلامرضا نیکخواه و گوهر خیراندیش نیز انتخاب‌های مناسبی بودند و از پس ایفای نقش خود برآمدند، اما در این میان باران کوثری با بازی اغراق‌شده و تصنعی‌اش توقع مخاطب را برآورده نکرد. او تلاش کرد شور و هیجان شخصیت «مهری گیرایی» و بلاهت نقش او را نشان بدهد، اما حاصل کارش رضایت بخش نبود.

 

اتفاق تلخ و ناامیدکننده‌ای که برای پژمان جمشیدی افتاد

آفتاب‌پرست یکی از آن سریال‌هایی است که شاید اگر هرشب پخش می‌شد ارتباط بیشتری با مخاطبان می‌گرفت و بیشتر و بهتر دیده می‌شد. دیده شدنی که برای یک پلتفرم متوسط مثل «فیلم‌نت» اهمیت داشت و دارد و می‌توانست آن را بالاتر ببرد و جای خودش را بین مخاطبان دیگر باز کند و این سریال در بین آثار نیک‌نژاد یک درجا زدن کامل است و حتی فضای بازتر شبکه نمایش خانگی هم جز در ظاهر بازیگران زن و برخی از شوخی‌ها نتوانسته کمک بیشتری به نویسنده و کارگردان بکند و این فرصت هم ازدست رفته است. 

دیدگاه / پاسخ